دیدگاه های زوج درمانی: نظریه سیستم های خانواده باون

فهرست مطالب

دیدگاه های زوج درمانی:

نظریه سیستم های خانواده باون

نظریه سیستم های خانواده باوِن که یکی از مهم ترین دیدگاه های زوج درمانی است، در اقل توسط موری باون در دهه ۱۹۷۰ مطرح شد. این دیدگاه زوج درمانی بخاطر مرتبط ساختن ویژگی های شخصی با نقش اجتماعی مردان و بی اهمیت جلوه دادن ویژگی های مرتبط با نقش اجتماعی زنان، مورد انتقاد قرار گرفت. این انتقاد ها مربوط به بیش از دو دهه قبل میباشد. حال موضوع این است که چرا این دیدگاه بار دیگر رواج پیدا کرده است؟!

حذف نظریه سیستمی از دیدگاه های زوج درمانی توسط درمانگران فمنیستی

رد نظریه باون توسط درمانگران فمنیستی حاکی از فرصتی است که از دست داده شده است. نظریه فمنیستی به وضوح چگونگی نهفته شدن برابری قدرت در نقش های جنسی را بیان می کند و دستور العملی را برای تغییر اثربخش در خانواده ها ارائه می دهد. به ویژه مفهوم تمایز یافتگی با‌ون به معنی یافتن تعادل میان نیاز شخص به منحصر به فرد بودن و در عین حال در همان زمان به طور عاطفی در ارتباط با افراد مهم زندگی اش قرار دارد، روش خوبی برای کمک به تغییر زنان می باشد. بنابراین، ترکیب نظریه فمنیستی و نظریه باون موجب افزایش قدرت هرکدام از انها و به وجود آمدن مدلی اثربخش در دیدگاه های زوج درمانی میشود.

باون دیدگاه زوج درمانی خود را از چه تحقیقاتی به وجود اورد؟

باون نظریه سیستم های خانواده را با تحقیقات مربوط به موقعیت هم شیر ها که توسط والتر تومن( ۱۹۶۱) انجام شده بود، تلفیق کرد. تومن میگوید ویژگی های ثابت شخصیت فرد بر اساس جایگاه و موقعیت او در شکل بندی همشیر ها در خانواده مشخص می شود. به عنوان مثال فردی که فرزند بزرگ خانواده می باشد مسؤوليت بیشتری نسبت به انچه قرار است انجام شود میپذیرد.

در مقابل فرزند کوچک خانواده دیگران را مسؤل انچه باید انجام شود میداند و میپندارد که او باید مورد توجه دیگران واقع شود. مفهوم کاربرد موقعیت هم شیر ها نشان می‌دهد که اگر افراد با فرهنگ ها، نژاد ها و طبقات اجتماعی گوناگون دارای موقعیت هم‌شیر مشابه باشند، ویژگی های شخصیت مشابهی خواهند داشت. نظریه سیستم های خانواده معتقد است تا هنگاهی که یک فرد کارکرد معینی را انجام دهد، دیگر افراد خانواده به انجام دادن ان کارها تمایلی نشان نخواهند داد.

یکپارچگی دو دیدگاه زوج درمانی: نظریه فمنیستی و نظریه سیستمی باون

بسیاری از موضوعاتی که زوج ها با انها درگیر می شوند، بیشتر از اینکه موضوعات شخصی باشند، سیستمی هستند. به عنوان مثال، در طی فرایند فرهنگی اجتماعی شدن جنسیت، زنان به عنوان سرایداران اصلی، اکثر مسئوليت های مربوط به مراقبت از بچه ها و انجام کارهای خانه را به عهده می گیرند و مردان هم به عنوان تامین کننده های اصلی مطرح می گردند. این گونه نظریه فمنیستی که به نقش های جنسیتی اعتراض دارد وارد خانولده درمانی سیستمی شده و تغییراتی ایجاد میکند.
حال سوالی که زوج درمانگران با ان مواجه می شوند این است: در بافتی که نیروهای اجتماعی بر روابط دراز مدت تاکید دارند، ایا راهی وجود دارد که اثرات منفی سیستمی را در زوج ها کاهش داد، به طوریکه تصمیم های انها بیشتر از انکه تحت تاثیر عکس العمل های عاطفی سیستم باشد بر عملکرد های شخصی خود انها تکیه کند؟
ادامه دارد…
با ماهمراه باشيد
مرکز مشاوره خانواده امن
زهراسادات ميرشجاعي- مشاور خانواده

دیدگاهتان را بنویسید

خدمات خانواده امن
فرم ثبت درخواست مشاوره